ما اینجا هستید: خانه فهرست مطالب مکتب کمال
مکتب کمال
مکتب کمال،تیکه هایی از صحبتهای محمود معظمی درباره ازدواج،پایان یا آغاز عشق
امتیاز کاربران
دسته: مکتب کمال
منتشر شده در پنج شنبه, ۰۴ دی ۱۳۹۳ ۱۳:۳۵
نوشته شده توسط Super User
بازدید: ۵۱
تیکه هایی از صحبتهای محمود معظمی درباره ازدواج،پایان یا آغاز عشق
– سئوال مثل قلابی است که به مغز میرسد.
– تکرار یه راه آموختن.
– من خودم را دوست دارم.
– آدم در شادی و خنده بیشتر چیز یاد میگیره.
– تمام این چیزهایی که رخ میده دست خودمان.
– چرا ازدواج میکنیم؟ ازدواج یعنی جفت گیری
– ۵ مرحاله در ازدواج هست.
« شروعش عشق کور-جنس نر یه جنس شکارچی است و جنس ماده جنس خصوصیات شکارراداره.
عشق یعنی من و تو=ما، یعنی هروقت هرکدامش سست شد عشق بی فایده است.»
عشق یک رابطه است- عشق مشعولش شناخت.
– ملاکهای انتخاب همسر
“آقایان
زیبایی (سلامتی و تندرستی)- بی کس و کار- (نجابت- محبت- سکس-مادری-آشپزی-وفادار که تمام این شرایط در یک چیز خلاصه میشود و تایید).
(تایید یعنی پذیرفتن همانطور که هست).
“خانمها
ایمان- وفاداری- محبت- صداقت-درک متقابل- تمجید- توجه- امکانات رفاهی که همش علامت امنیت).
(خانمها در ازدواج دنبال امنیت هستند).
*باورها غلط، چشم ها را باید شست و طوری دیگر دید.*
-خانواده هایی که مادرسالارند پسرها دنبال دختر بزرگتر از خودشونن و برعکس چون وقتی اختلاف هست بهتر هم را میفهمن.
– در ازدواج نکاتهای کلیدی است.
– مردها ژنتیکی قوی هستند.
– اکثر مشکلات ما بخاطر اینکه آگاهی نداریم و مهم.
– مسئولیت زندگی ما دست خودمان.
*۵ مرحله ازدواج
۱- رویای شیرین (عشق کور) (همش تفاهم داریم و متوجه مخالفات نیستن)
۲- رقابت برای کسب قدرت. (دراین مرحله باید یکی کوتاه بیاد)
۳- پایداری
۴- پایبندی و تعهد (این شروع عشق) (اولین خاصیت عشق فهمیدن یکدیگر)
۵- درک و فهم از زندگی و همدیگر
*خلاصه دلایل موفقیت و فهم همدیگر در مورد یه داستان که اولین مرحله شوخ طبع هستن …
– حرفت را بزن و دیگه دنبال تایید نباش و بی خیال نظر دیگری باش.
(برای زوجهای جوان: درسکس افراط نکنید. به خودتون فرصت بدین.)
– دومین خصوصیتی که در مراحل ۵ داره در ازدواج به مرحله تعهد نگاه میکنند.
– اختلاف را از راهش حل کنید.
– در این مرحله نکته اثی که هست، تفاهم و عشق.
– وقت واسه هم بگذارید.
* بیاین قول بدین اگرمی خواین هر چیزی را تعهد داشته باشید.
-ثروتمند شوید. ثروت فقط پول نیست.
عشق-تفاهم-دوست داشتن خود.
-با خودت آشتی کن تا زندگی خوبی داشته باشی.
*یک دفترچه بخرید و این تمرین که هدیه من به شماست. «حدود ۶۰ یا ۱۰۰برگ»
دفترچه تهدید با دوستی:
یه صفحه خانم و یه صفحه آقا، هرشب با خودتون مرور کنید امروز که گذشت از همسرم رنجش دارم یا نه؟ بنویسید وحتی کوچکترین را.
v بنویس عزیزم چون قول دادم که رنجشهایم ولا کوچک را با تو در میان بگذارم، اینرا میگویم: ….. و بعد بنویس اگر دوست داشتی نظرت را بنویس. مچکرم و دوستت دارم.
v مسائل را شناسایی کنید و حلش کنید.
* سه میم منفی
وقتی صحبت میکنید: ۱- مخالفت نکنید.
۲- مچگیری نکنید.
۳- ملامت نکنید.
*سه ت منفی
۱- تحکم نکنید. (دستوری حرف نزنید) (خواهش کنید)
۲- تحمیل نکنید.
۳- تحقیر نکنید. (بجاش پیشنهاد بدید.)
– تا میتونید قدرشناسی کنید.
– این را از ذهنتون بیرون کنید که وظیفه اش هست و دستور بدید.
* قبل از آن که زنی زنگ درت
حسن جویی کن از زنت
مکتب کمال،چگونه یک وایتبرد و چند ماژیک میتوانند فروش شما را چندبرابر کنند؟
امتیاز کاربران
دسته: مکتب کمال
منتشر شده در پنج شنبه, ۰۴ دی ۱۳۹۳ ۱۳:۳۵
نوشته شده توسط Super User
بازدید: ۳۰
چگونه یک وایتبرد و چند ماژیک میتوانند فروش شما را چندبرابر کنند؟
علیاکبر قزوینی/ اینجا در دفتر کار ما، داخل اتاقی دلباز با دو پنجره که در روزهای تمیز میشود منظرۀ کوه را از آنها دید و از هوای دلپذیر لذت برد، یک وایتبُرد بزرگ نصب شده است. این وایتبرد، نقش مهمی در پیاده کردن و اجرای خیلی از ایدههایی دارد که شما آنها را در قالب مطالب آموزشی، دورههای آموزشی و محصولات فروشگاه عقابها میبینید. و امروز، خیلی جالب بود که با کتابی آشنا شدم که موضوعش، استفاده از وایتبرد برای فروشِ بهتر و بیشتر است. اگر دوست دارید در این باره بیشتر بدانید، لطفا ادامۀ مطلب را بخوانید.
در کتاب ۲۵۶ صفحهایِ «فروش وایتبردی: تقویت فروش با استفاده از تصاویر»، دو نویسندۀ کتاب توضیح میدهند که چطور استفاده از اسلایدهای ایستا و پشت سر همِ پاورپوینتی، دیگر اثرگذاری لازم را ندارد و هم برای فروشنده و هم خریدار، ناکارآمد است.
مرگ در اثر پاورپوینت!
در عوض، استفاده از روشهای نوشتن و ترسیم پویا، که نوشتن با ماژیکهای رنگارنگ روی وایتبرد یک مصداق آن است، هم ذهن فروشنده را بازتر و فعالتر میکند، و هم کمک میکند تا مطلب برای خریدار بهتر جا بیفتد.
بهویژه برای فروش محصولات پیچیده یا گرانقمیت، نظیر بستههای نرمافزاری، تجهیزات بیمارستانی، بیمه، مشاورههای مالی و… استفاده از وایتبرد میتواند بسیار موثر باشد. نویسندگان کتاب «فروش وایتبردی: تقویت فروش با استفاده از تصاویر» کوشیدهاند دانش و اجرا را در این کتاب با هم ترکیب کنند و افزون بر اینکه نشان میدهند چرا استفاده از وایتبرد و قصهگویی و رسم نمودار و شکل و… تاثیرگذار است، راههای اجرایی برای استفاده از تمامِ توانِ وایتبرد را هم بیان میکنند.
پیشنهاد میکنیم اگر در کار فروش هستید، همین امروز یک وایتبرد برای دفتر خود خریداری کنید و تمرین فروش را با فروختن محصولات شرکت خود به اعضای شرکت، آغاز کنید. یک نفر فروشنده شود و یکی خریدار، و با استفاده از کلمات و نمودار و آنچه روی وایتبرد مینگارید، کمک کنید تا پرسشهای ذهن خریدار برطرف شود و بخواهد که محصول یا خدمت شما را بخرد. بررسی کنید که چگونه میتوانید جلسههای فروش وایتبردی خود را موثرتر کنید.
همچنین، روزی چند بار به سراغ وایتبرد بروید و ایدههایتان را روی آن بنویسید و بپرورانید. نوشتهها را با فلش به هم وصل کنید، دور بعضی نوشتهها ابر بکشید و ستاره بگذارید، از اشکال هندسی مثل مثلث و مربع و دایره استفاده کنید، ماژیکهایی با رنگهای مختلف را به کار ببرید، روی بعضی نوشتهها خط بکشید… و همکارانتان را به پای وایتبرد فرا بخوانید و با آنها درباره ایدهها صحبت کنید. سپس، میتوانید با دوربین عکاسی یا گوشی تلفن همراه خود، از وایتبرد عکس بگیرید تا باز هم بتوانید به آن ایدهها مراجعه کنید.
پس با بهکارگیری ۲ نکته:
– تمرین فروش با استفاده از وایتبرد
– ایدهپردازی روی وایتبرد
میتوانید سرعت حرکت خود را افزونتر کنید، محصولات و خدمات جدید خلق کنید، و آنها را به افراد بیشتری بفروشید (فروشی که در ذهن آنها ماندگارتر هم خواهد شد و درواقع، مشتریان وفادارتری را به دست خواهید آورد).
من هنوز بیمه سرمایهگذاری و عمر نخریدهام، چون جدولهای پر از اعداد و ارقام و توضیحات شفاهی و کاتالوگهای پر از ابهام، آنقدر مرا متقاعد نکرده که این سرمایهگذاری ارزشش را دارد. و دوستی دارم که در کار فروش نرمافزارهای گرانقیمت بیمارستانی است و پیوسته در جستوجوی آموزشهای جدید است تا آسانتر و سریعتر بتواند فروش کند. دوست دارم بدانم این فروشندهها چطور میتوانند با یک وایتبرد و چند ماژیک، خریداران خود را به هیجان بیاورند و آنها را برای خرید متقاعد کنند. شما چطور؟ شما در کار فروش چه کالاها یا خدماتی هستید؟ حتی شاید فروشگاه لوازم خانگی داشته باشید. آیا نصب یک وایتبرد بر یکی از دیوارهای فروشگاه و توضیح برخی نکات به مشتریان، میتواند در متقاعد کردن آنها اثرگذار باشد؟
در هر حال… خواندن دیگر بس است! همین حالا سراغ وایتبرد (یا تهیه وایتبرد) بروید و ایدههایی که با خواندن این مطلب به ذهنتان رسیده را روی آن پیاده کنید و بپرورانید. و بعد، بنویسید که به نظر شما فروش وایتبردی و ایدهپردازی روی وایتبرد چقدر کارآمد است.
برای دستیابی به موفقیتهایی که از خود و دنیا انتظار دارید، میبایست هر روز بیاموزید. چیزهایی که میدانید، شما را به اینجا که هستید رسانده است.
پیشنهاد «محمود معظمی» به شما که:
مدیر، کارآفرین، صاحب کسبوکار و یا در کار فروش و بازاریابی هستید
اشتراک «بسته پیامک غولهای کسبوکار» است. برای دریافت توضیحات بیشتر، لطفا هماکنون اینجا را کلیک کنید.
مکتب کمال،من و شما هر روز از چه کسانی سپاسگزاری میکنیم؟
امتیاز کاربران
دسته: مکتب کمال
منتشر شده در پنج شنبه, ۰۴ دی ۱۳۹۳ ۱۳:۳۴
نوشته شده توسط Super User
بازدید: ۲۹
من و شما هر روز از چه کسانی سپاسگزاری میکنیم؟
یکشنبه, ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۷
علیاکبر قزوینی/ در روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب هستیم؛ و چه فرخنده که نوشتن این مطلب همزمان شد با این رویداد فرهنگی. نوشتن از کسی که از بس علاقه به کتاب داشت، در برخی مقالات خود نام مستعارش را «کتابَنده» گذاشته بود. «کریم امامی» نامِ آشنایی برای اهل کتاب و ادبیات است. بهشخصه برخی مقالات کتاب «از پست و بلند ترجمه» او را بارها خواندهام (و با لذت خواندهام) و از سایر آثار نوشتاریاش هم تا جایی که فرصت و فراغت خواندن داشتهام، بهره بردهام. نثر گیرا، کلام خودمانی، استواری نوشتهها و البته اخلاق حرفهای، مواردی است که در نوشتههای او بسیار برایم الهامبخش و اثرگذار بوده است. اما دلیل ارسال مطلب حاضر، موضوع دیگری است که در ادامۀ مطلب شرح خواهم داد.
امروز در کتابخانۀ دفتر، «فرهنگ معاصر کیمیا» را ورق میزدم. یک واژهنامۀ فارسی به انگلیسی که آخرین اثر کریم امامی است و انتشارات فرهنگ معاصر آن را به چاپ رسانده است. درست در نخستین برگ پس از شناسنامۀ کتاب، این کلمات مرا با خودش برد و وقتی به انتها رسیدم، دیدم که حالم چقدر بهتر شده است. پیش از هر توضیح دیگری، شما هم این کلمات را بخوانید:
سپاسگزارم:
از خداوند بزرگ که فرصت به انجام رساندن این کار را به من داد
از پزشکان معالج و مراقبم دکتر داود منادیزاده، دکتر مصطفی باقرزاده و دکتر فریدون علا
از همسر عزیزم گلی، و دخترانم هدیه و هستی امامی، برادرانم مهندرس رحیم و دکتر محسن امامی
از ناشرم داود موسایی و کیخسرو شاپوری
از دوستان فاضل و کمک به حال، شمیم بهار، شائول بخاش، علی خزاعیفر، باقر معین
از صاحبان آثار بیشماری که از نوشتهها و تالیفات آنها سود بردهام مخصوصا از زندهیاد سلیمان حییم و مرحوم غلامحسین مصاحب
از مهندس اسکندر فیروز و همکاران او در عالم محیط زیست و طبیعت ایران
از پدیدآورندگان کامپیوتر و شبکۀ جهانی اینترنت، از مولفان فرهنگ بزرگ آکسفورد و فرهنگ آکسفورد اَدوَنس لِرنر
و سرانجام با یاد پدرم مرحوم محمدحسن امامی و با یاد مادرم.
شما حالتان پس از خواندن این جملات چگونه است؟ به نظر شما چرا حتی خواندن سپاسگزاریهای صادقانه و قلبی شخصی دیگر ــ حتی کسی که ممکن است او را نشناسیم ــ حال ما را بهتر میکند؟ با این حساب، فکر کنید اگر خود ما هر روز و در انجام هر کاری سپاسگزارِ دیگرانی باشیم که وجودشان مایۀ خیر و سهولت در پیشبرد کارهایمان است، حالمان چقدر بهتر خواهد شد؟ پیشنهاد میکنم به این پرسشها بیندیشیم؛ و خوشحال میشوم دیدگاههای شما را هم بخوانم.
رازی که در کلمات کریم امامی وجود داشت و قدر او را در نظر من هر چه بالاتر برد
همین قدردانی و سپاسگزاری خالصانۀ اوست.
مخصوصا آنجا که از کسانی سپاسگزاری میکند که نه با آنها در ارتباط مستقیم بوده
و نه آنها او را میشناختهاند؛ مثل پدیدآورندگان کامپیوتر و شبکۀ جهانی اینترنت.
اما رازی که در کلمات کریم امامی وجود داشت و قدر او را در نظر من هر چه بالاتر برد، همین قدردانی و سپاسگزاری خالصانۀ اوست. مخصوصا آنجا که از کسانی سپاسگزاری میکند که نه با آنها در ارتباط مستقیم بوده و نه آنها او را میشناختهاند؛ مثل پدیدآورندگان کامپیوتر و شبکۀ جهانی اینترنت.
شکر نعمت، نعمتات افزون کند… پیشنهاد میکنم اگر می خواهید شکرگزاری منش زندگی شما و احساس قلبیتان باشد، طوری که سپاسهای از دل برآمدهتان همچون کریم امامی به دل بنشیند، کتاب «معجزۀ شکرگزاری» اثر خانم راندا برن را بخوانید و تمرینهایش را حتما اجرا کنید؛ و باز پیشنهاد میکنم اگر میخواهید دستکم یک سال هر صبحِ خود را با نوشتن ۵ مورد سپاسگزاری آغاز کنید، حتما از آموزشهای ۱۲ گام استفاده کنید. معجزهها در راهند، با شکرگزاری در را به روی معجزهها باز کنید!
پینوشت:
در بالای یادداشت سپاسگزاری کریم امامی، همسر ایشان خانم گلی امامی متنی را نوشتهاند که خواندن آن هم خالی از لطف نیست. نوشتهاند: «کریم امامی ده سال آخر عمر را در فکر تالیف و تدوین این فرهنگ گذراند و هفت سال تمام، قسمت عمدۀ وقتش را پشت کامپیوتر صرف تکمیل آن کرد. او یکتنه این کار را به انجام رساند. خوشبختانه در ماههای آخر و پیش از آنکه ضعف قوا مانع شود، کار را به پایان رساند.» ایشان ادامه دادهاند: «[کریم امامی] این فرصت را نیافت که مقدمه و صفحات آغازین کتاب را چنانکه خود میخواست، با نثر خاص خودش بنگارد. آنچه در پی میآید یادداشتی است که در حافظۀ رایانهاش به همین صورت به جا ماند.»
پیشنهاد میکنم این مقالات سایت را هم بخوانید:
. . .
آموزشهای محمود معظمی را در فیسبوک دنبال کنید
عکسهای ما و شما در اینستاگرام، تماشا کنید