یادت هست خوردن انار در عصر پاییزی و شب زمستانی مهمترین سرگرمیمان بود؟
یادت هست مادر گفته بود اگر همهی انار را بدون کم و کاست و خوب یا بد کردن دانههای آن بخوریم پاداشی چون بهشت خواهیم داشت؟
یادت هست چطور ناباورانه مراقب دانه دانهی انار بودیم که نریزد، له یا گم نشود تا میرسیدم به قسمتهای سخت و خوردن بعضی دانهها که در آوردنش از لابهلای پوست داخلی سفید سخت بود؟
ما باور نکردیم اما مادر راست میگفت! گویا برای بهشتی شدنمیبایست همینقدر دقیق و ظریف تربیت شد و به جزئیات اهمیت داد. مثلاً یاد گرفت از ثانیههای زندگی مثل دانههای انار مراقبت کرد. یا آموخت مثل شیوهی خوردن همان انار به هیچ وجه اهل اسراف نباشیم. یا آدمهای اطراف را مثل همان دانههای انار «همگی» نعمت ببینیم و قدر نهیم و دائم خوب/ بد، سوا نکنیم. نکند وقت دعا یا توجه یکی را جا بیندازیم!
این لطف لطیف از لطافت مادری بود، مظهر «الطف من کل لطیف». حالا مُضارع از خواصاش میگوییم و در مغازه ارزان و گران یا ترش و شیریناش را سوا میکنیم! ماضی اما، انار خوردیم و راه تربیت طی کردیم!
(خوردن یک انار چقدر حکمت داشت)
ممنون و منت پذیرت، مادر🌺
@yaser_arab57